پروپوزال بررسی رابطه متقابل دین و اقتصاد

مبانی و ماهیت اقتصاد دینی

مقدمه

در چند دهه‌ی اخیر، اندیشمندان اقتصادی ادیان مطالعات و تحقیقات گسترده و فراوانی را در زمینه‌ی اقتصاد دینی( تجزیه وتحلیل رفتارها، نهادها و سیاست های اقتصادی با توجه به زمینه‌های دینی) انجام داده‌اند که حاصل آن به صورت گنجینه‌ای غنی در اختیار جامعه‌ی علمی قرار دارد. در این میان، مطالعه درباره‌ی اندیشه اقتصادی یهودیت‌، مسیحیت واسلام رونق بیشتری دارد؛‌به طوری که اندیشمندان الهیاتی و اقتصادی این سه دین توحیدی ضمن تشکیل انجمن‌های علمی وبرگزاری کنفرانس‌های سالانه، مجلات علمی و مجموعه‌ی بسیار وسیعی از کتب و مقالات را در مورد اندیشه‌ی اقتصادی ادیان مذکور تألیف کرده‌اند.

پرسش بسیار مهمی که برای این اندیشمندان مطرح است،این است که اقتصاد مطلوب و مورد نظر دین کدام است و چه ویژگی‌هایی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش مستلزم بررسی دیدگاه‌ها و نظریات اقتصادی همه‌ی ادیان بزرگ شرقی و غربی است که کار بسیار دشوار و بزرگی است و تنها گروه‌های بزرگ علمی از عهده‌ی پاسخ گویی به آن بر می‌آیند.

هدف پزوهش

هدف اصلی از انجام این پژوهش طرح دیدگاه‌های اقتصادی یهودیت‌، مسیحیت واسلام ازمنظر صاحب‌نظران اقتصادی این ادیان و انجام تحلیل تطبیقی میان آنها با تاکید بر مسایل مهم اقتصادی مانند کار، مالکیت‌، بازار، دولت و عدالت اجتماعی است .

به طور کلی در این پژوهش برای شناسایی، از روش اسنادی کتابخانه‌ای استفاده شده است‌. دیدگاه‌های صاحب نظران اقتصادی یهودی ، مسیحی واسلامی داده های این پژوهش را تشکیل می دهند و بر دیدگاه‌های مشابه و مشترک صاحب‌نظران درون دینی و بین دینی تاکید شده است‌. برای بررسی سؤالات‌‌، ارزیابی فرضیه‌ها و در نهایت دستیابی به اهداف این پژوهش‌، روش تجزیه و تحلیل تطبیقی دیدگاه‌ها ، استفاده شده‌است‌. در این روش مجموعه‌ی متون و نوشته‌های معتبر صاحب نظران اقتصادی یهودی‌، مسیحی واسلامی به منظورمقایسه‌ی اشتراکات و افتراقات دیدگاه های اقتصادی این سه دین بررسی خواهدشد‌. پژوهش حاضر به گرایش‌های اصلی یهودیت ، مسیحیت واسلام می پردازد

– نیازها، اندیشه­ها و ریشه­های ترکیب دین و اقتصاد

برای همه ی اندیشمندان، صاحب نظران و پژوهشگرانی که تمایل دارند امور اقتصادی را از منظر دین مطالعه کنند، اقتصاد دینی جنبه خاصی دارد ضمن اینکه صاحب نظران فلسفی، علوم اجتماعی و دینی نیز به این مطالعات علاقه‌مندند؛ زیرا ارزیابی سیاست­ها و حتی نظریه­های اقتصادی از منظر دین، برای اندیشمندان عرصه­های یاد شده با اهمیت تلقی می­شود. [1] با وجودی که تمامی نگرش­های علمی – اجتماعی به مذهب؛ در پی توضیح عقاید ، رفتارها و نهادهای مذهبی هستند، فرضیه‌های متفاوتی را به کار می­گیرند و بر عنوان‌ها و پرسش­های متفاوتی تأکید می­ورزند و به همین دلیل ضریب اهمیت مطالعات دینی برای اندیشمندان مختلف، متفاوت است؛ برای مثال بسیاری از جامعه شناسان، روان‌شناسان و مردم شناسان بر دنیای غیر دینی (سکولاریسم) تأکید دارند و صرفاً برای مذهب به توجیهات جامعه شناختی و روان شناختی عقیده دارند و ریشه‌ی فکری و فلسفی ناب و مستقلی را برای عقاید و رفتارهای مذهبی قبول ندارند. در عین حال گروه­هایی از این اندیشمندان، مانند بسیاری از اقتصاددانان و دیگر صاحب نظران علوم اجتماعی، به ویژه پس از دهه‌ی 1970 رفتارها، عقاید و نهادهای مذهبی را با عقلانیت ابزاری و غیرابزاری مورد توجه و مطالعه قرار داده‌اند و برای آن بنیان‌هایی( به ویژه فلسفی) قائل هستند. [2]

[1]

بازدیدها: 21

18,000 تومان