پروپوزال بررسی رابطه هوش هیجانی با مدیریت تغییر مدیران مجتمع های آموزش و پرورش شهرستان نیشاب

عنوان پايان نامه: الف: فارسي: بررسی رابطه هوش هیجانی با مدیریت تغییر مدیران مجتمع های آموزش و پرورش شهرستان نیشابور

ب: انگليسي: The relationship between emotional intelligence and change management executives of Education Complex Nishapur city

ب- نوع كار تحقيقاتي:

بنيادي 5            نظري 5              كاربرديP

ج- تعداد واحد پايان نامه:

د- بيان مسئله: (شامل تشريح ابعاد و حدود مسئله، معرفي دقيق آن، بيان جنبه‌هاي مجهول و مبهم، متغيرهاي مربوط، سؤال اصلي تحقيق، اهميت و ضرورت تحقيق).

در يكي دو دهة اخير بعد از يك دور ة زماني كه سيستم ها، محاسبات، تجزيه وتحليل هاي علمي و دقيق و به طور كلي علم مديريت، حرف اول را در تصميم گيري هاي مديران و ادارة سازمانها مي زد، دوباره نقش انسان و عواطف انساني و به كارگيري عواطف و احساسات در مديريت و رهبري از اهميت بالايي برخوردار گرديده است . با توجه به نقش هيجانات در زندگي، مفهوم جديدي به نام هوش هيجاني[1] وارد حوزة مديريت شد. هوش هيجاني تركيب عاطفه با شناخت، هيجان با هوش است، بنابراين هوش هيجاني توانايي به كارگيري هيجانات به منظور كمك به حل مشكلات و داشتن زندگي اثربخش تر است. نكتة مهم آن است كه هوش هيجاني و عقلي ارتباط بسيار تنگاتنگي دارند به صورتي كه هوش هيجاني بدون هوش عقلي بدون هوش هيجاني بي معناست. عقل بايد هميشه با دل همراه باشد تا كاربرد مؤثر داشته باشد( آقايار و شريفي درآمدي ، 1386 ). استفاده از قابليت هيجاني در محيط كار به خصوص مديريت بسيار مهم و حساس است . مديران موفق مديراني هستند كه از قابليت هاي هيجاني خود بهره

گيرند. تحت راهنمايي يك رهبر داراي هوش هيجاني، افراد احساس آرامشي دوجانبه دارند، نظريه هاي خود را با هم تقسيم مي كنند، با هم تصميم مي گيرند، از يكديگر مي آموزند و كارها را به انجام مي رسانند. آنان با ايجاد رابطه اي هيجاني به يكديگر كمك مي كنند كه حتي در تغييرات عميق و ترديدها نيز تمركز خود را حفظ نمايند (گلمن،1386 ) دانشمندان علوم اجتماعي و روان شناسان دریافتند که رهبران و مديراني كه هوش يا هيجان بهر [1] بالايي دارند، در مقايسه با همتايان خود كه هيجان بهر متوسط يا پايين دارند، در انجام وظايف مديريتي و رهبري خود به مراتب بهترند(بلكر و تاپچيك[2] ، 1385 ). اعتماد، كارآيي و بازدهي ، ارتباطات و نيز همكار ي سازماني را افزايش  مي دهد. همچنين به عنوان يك عامل مهم و اساسي در ميزان بازدهي يا كار ايي مدير، رضايتمندي كاركنان، تعهدات و عملكرد آنها شناخته شده است (ايلونن و همكاران[3] ،2008 ).

 

[2]

تحقیقات داخلی:

بابائي و همکاران ( 1384 ) در پژوهشي به بررسي ارتباط هوش عاطفي مديران و جو سازماني پرداخت . محقق در اين تحقيق، ابعاد جو سازماني را شامل اعتبار، احترام، عدالت، افتخار و صميميت در نظر گرف ته است كه سه بعد اول را اعتماد ناميد . نتايج نشان داد كه هوش عاطفي بالاي مديران با جو سازماني متعالي آنان ارتباط مستقيم دارد . به علاوه تمامي مؤلفه هاي هوش عاطفي با مؤلفه هاي جو سازماني همبستگي دارند.

رهنورد و جويبار( 1387 ) در مقايسه هوش هيجاني در ميان سطوح سه گانه مديريت، نشان دادكه وضعيت هوش هيجاني در كل ميان مديران سطوح گوناگون متفاوت است و اين تفاوت بيشتر در ابعاد خود آگاهي، خود نظمي و انگيزش نمود داشته، ولي در دو بعد همدلي و مهارت اجتماعي، تفاوت مشاهده شده معنادار نيست. همچنین اين پژوهش نشا ن ميدهد كه هرچه در نردبان سلسه مراتب با لا ميرويم، سطح هوش هيجاني افزايش مي يابد.

حسن زاده و همکاران( 1388) در پژوهشی اثر جنسيت، تخصص و تحصيلات هوش هيجاني مديران را سنجیده است. روش پژوهش توصيفي است. نمونه آماري اين پژوهش تعداد 140 نفر از مديران دوره هاي مختلف تحصيلي آموزش و پرورش ساري هستند كه به شيوه نمونه گيري تصادفي طبقه اي از بين جامعه آماري، انتخاب شدند. نتايج آزمون فرضيه ها نشان داد كه:1- هوش هيجاني مديران دوره هاي مختلف تحصيلي، متفاوت نيست. 2- هوش هيجاني مديران با تجارب مديريتي مختلف، متفاوت نيست. 3- هوش هيجاني مديران زن و مرد متفاوت است. 4- هوش هيجاني مديران متخصص با مديران غيرمتخصص متفاوت است.  5- هوش هيجاني مديران با تحصيلات مختلف متفاوت نيست. 6 – هوش هيجاني مديران با سنين مختلف متفاوت نيست.

تحقیقات خارجی:

كاسي و كاسي[1](1997) درتحقيقات خو د نشان داد كه افزايش مؤلفه هاي احترام به نفس و خودآگاهي هيجاني مي تواند مهارت هاي مديريت تعارض را تقويت كند.

سوسيك و مگرين[2] (1999 ) طي پژوهشي دريافتند مديراني كه خودآگاهي دارند بر زيردستان خود تأثير بيشتري دارند تا آنهايي كه خودآگاهي ندارند .

تحقيقات سايمونز[3]( 2001 ) كه مربوط به جنسيت و هوش هيجاني است ، نشان مي دهد كه از لحاظ هوش هيجاني كلي، به نظر نمي رسد كه مردان و زنان با يكديگر تفاوتي داشته باشند. مطابق با تحقيقات سايم ونز زنان هوش هيجاني بالاتري نسبت به مردان ندارند . در عوض هوش هيجاني آنها به شكل هاي مختلف است.

[1] Casey & Casey

بازدیدها: 25

18,000 تومان