مديريت استراتژيك در کاخانجات نساجی
مسأله تحقيق:
امروزه با توجه به تغييرات و تحولات سريع محيط خارجي سازمان ها و غير قابل پيش بيني بودن آنها و با توجه به اينكه منابع در اختيار ما محدود مي باشد، موسسات، سازمان ها و شركت ها براي پاسخ گويي اثربخش به نيازهاي گوناگون مشتريان، نيازمند تفكري راهبردي هستند. بدين منظور مديران تجارب، ايده ها و توانمندي هاي مديريتي موفق و موثر را در قالب يك تفكر راهبردي و در چارچوب برنامه ريزي استراتژيك ارائه مي كنند.
برنامه ريزي استراتژيك به سازمان اين امكان را مي دهد كه به شيوه اي خلاق و نوآور عمل كرده و براي شكل دادن به آينده خود به صورت انفعالي عمل ننمايد. اين شيوه مديريت باعث مي شود كه سازمان داراي ابتكار عمل بوده و همچنين منافعي نصيب سازمان گردد.[1]
هر سازماني بايد بكوشد در صنعت مربوطه پيشگام بوده و خلاق و مبتكرانه عمل كند و بجاي اينكه در برابر رويدادها از خود واكنش نشان دهد بايد بكوشد بر محيط اطراف خود اثر بگذارد. در صحنه تصميم گيري، فرايند برنامه ريزي استراتژيك نماد اين ابتكار عمل بوده و مويد روشي معقول، خردمندانه و نظام مند مي باشد.
فرايند برنامه ریزی استراتژیک، يك فرايند مديريتي است شامل هماهنگي قابليت هاي سازمان با فرصت هاي موجود. اين فرصت ها در طول زمان تعيين شده و براي سرمايهگذاري يا عدم سرمايهگذاري منابع سازمان مورد بررسي قرار ميگيرند. حوزهاي كه در آن تصميمات استراتژيك اتخاذ ميگردند شامل:[3]
(1) محيط عملياتي سازمان،
(2) مأموريت سازمان و
(3) اهداف جامع سازمان ميباشد.
برنامه ريزي استراتژيك فرايندي است كه اين عناصر را با يكديگر در نظر گرفته و گزينش گزينههاي استراتژیک سازگار با اين سه عنصر را آسان ميسازد و سپس اين گزينهها را بكار گرفته و ارزيابي ميكند.[3]
گرايش ارتجاعي يا گرايش به گذشته: [8]
ويژگي کليدي اين گرايش تمايل به گذشته است. گذشتهگرايان وضعيت گذشته را بر حال و آينده ترجيح ميدهند و اعتقاد دارند با گذشت زمان جريان امور بدتر ميشود.
ويژگي اين گونه افراد عبارتست از:
مقاومت در برابر تغيير
بازگشت به زمان گذشته
اقدام براي خنثيکردن تغيير
اعتقاد راسخ به تجربه و جريانات تاريخي و اتکا بر شکل سازماني قديمي و سلسله مراتب استبداي پدرمابانه
در نظر گرفتن سازمان بعنوان ماشيني که بايد روغنکاري شود.
روش مديريت از بالا به پايين و مکانيزم برنامهريزي پايين به بالا
برخورد با مسالهها بصورت جداگانه نه سيستمي
اين گرايش سه جاذبه پر اهميت دارد:
1- احترام به تاريخ؛ آموختن از تاريخ
2- گرايش به مداومت و دوري از تغيير ناگهاني
3- ايجاد احساس امنيت در افراد تحت تاثير
2-3-2 گرايش غيرفعال (گرايش به حال): [8]
ويژگي اصلي اين گرايش تمرکز بر زمان حال است . هدف اصلي اين گرايش بقا و ثبات است.
ساير ويژگيهاي اين گرايش عبارتند از:
+ رضايت به حال
+ بدون علاقه به بازگشت
+ بدون علاقه به بازگشت تغيير
+ دخالت در جريان امور به ندرت نتايج را بهبود مي دهد.
برنامهريزي مشارکتي و تعاملي
اين روش وابسته به اصول زير است:
- مشاركت که اشاره دارد به : آرمان و هدف مشترك بين اعضاي سازمان و مشاركت مدير و كاركنان در سازمان
- مداومت که اشاره دارد به : بررسي مداوم آمار برنامهای (مورد انتظار) و مفروضات بنيادي برنامه و اصلاح در صورت نياز
- هماهنگي که اشاره دارد به : برنامهريزي براي واحدها بصورت هماهنگ و وجود ارتباط اطلاعاتي بين واحدها
- كل نگري که اشاره دارد به : تركيب اصل هماهنگي و ادغام (برنامهريزي وابسته به هم) براي تمامي سطوح و ردههاي سيستم (سازمان) [8]
مراحل برنامه ريزي تعاملي: [8]
1) نظم بخشيدن به آشفتگي ها : (فرصت ها و تهديدات)
2) برنامه ريزي هدف ها (طراحي آينده دلخواه)
3) برنامهريزي وسيلهها: راه رسيدن به هدف
4) برنامهريزي منابع
5) طرح، اجرا و كنترل
8-4-2 مديريت استراتژيك
با هدف ايجاد هماهنگي و انسجام بيشتر در اهداف و برنامههاي سازمان و اطمينان از اجرا و پيادهسازي طرحها، ظهور کرده است. مديريت استراتژيك براي تشريح فرايند تصميمگيري و اجرا مورد استفاده قرار ميگيرد. مديريت استراتژيک عبارت است از جريان تصميمها و فعاليتهايي كه منجر به ايجاد يك يا چند استراتژي مؤثر براي نيل به اهداف شود. [8]
در فراگرد مديريت استراتژيک بايد به چهار عامل زير توجه داشت:
- محيط اجراي برنامه (ارتباطات و سازگاري)
- استراتژي و برنامه ها (اهداف، راهبردها، سياست ها و طرح هاي عملي)
بازدیدها: 29